قاسم علی، کشاورزی در ولسوالی چهارکنت ولایت بلخ در شمال افغانستان که میان دستهای از پسران قد و نیمقدش با دبدبه از کشتزار به خانه برمیگردد، ۶۰ سال از عمرش میگذرد ولی هرگز از کاندوم کار نگرفته است؛ همسرش هم از سایر روشهای جلوگیری از بارداری استفاده نکرده است.
حاصل آن، یازده فرزند پی هم و یا به اصطلاح شیر به شیر است؛ پنج پسر و شش دختر، آنهم از یک زن. البته همسر قاسم سه بار هم سقط کرده و یک پسر چندماهه آنها هم جان باخته است.
از آنهایی که جان سلامت به در برده، هیچ یک نتوانسته بیش از صنف دهم درس بخواند. همه آنها روی زمین، تنها منبع درآمدش متمرکز بودهاند. دغدغه اولی و نهایی او تهیه مواد اولیه خوراکی بوده است. حالا که پسران بزرگ به او بازو و کمک دادهاند و چند دخترش شوهر کردهاند او فقط توانسته زمینه آموزش کوچکترین پسرش را فراهم کند.
زندگی در روستاهای افغانستان ساده و دوستانهاست، اما بیشتر از آن، دشوار و خطرناک است.
خانوادهها گرم و پرجمعیتاند، به رغم آنکه، کمتر خانوادهای پیدا میشود که مانند قاسم، عزیزی را در هنگام یا پس از زایمان از دست نداده باشد.
قاسم میگوید: “نه کلینک داشتیم، نه یک دکتری داشتیم که به ما بگوید که ‘اولاد کم، جان بیغم. حالا که خدا داده ما هم ادامه میدهیم. هیچ نمیفهمیدیم. پسان گفتند که از پفک/ کاندوم استفاده کنید. در تلویزیونها تبلیغات شد.”
استفاده از پوقانه/کاندوم در افغانستان رواج ندارد و مایه شرمساری قلمداد میشود. در روستاها بصورت آزاد کمتر قابل دسترس است. اما کاندوم آهسته آهسته میان خانوادههای دوردست روستایی، از یک مجرای دیگر، راهش را باز کرده است.
دولت افغانستان سالانه میلیونها کاندوم رایگان و ارزان برای شهروندانش توزیع میکند تا جمعیت را کنترل و از زایمانهای پیدرپی جلوگیری کند. بخشی از کار در مراکز بهداشت و درمان صورت میگیرد، ولی مسئولیت اصلی را کارمندان محلی بهداشتی که رضاکاراند، به شانه میکشند.
دولت افغانستان جایی که توانسته مرکز بهداشتی ایجاد کردهاست، ولی جایی که نتوانسته کارمندان بهداشتی محلی استخدام کرده است. شمار این رضاکاران و داوطلبان که در خط اول حفظ صحت مادر و فرزند هستند، به حدود ۳۰ هزار نفر میرسد. اما این تعداد خیلی کمتر از نیاز کشور است.
در هر مجموعهای از روستاها دست کم دو رضاکار زن و مرد فعالیت میکنند. رقیه، ۱۲ سال است که کارمند بهداشتی محلی در ولسوالی چهارکنت ولایت بلخ است. او خود ساکن این ولسوالی است و برای بهبود سلامت هم روستائیانش در چند صد خانوادهای در روستای “بابه قوانچی” فعالیت دارد. توزیع کاندوم و ایجاد فاصله میان بارداری از مسئولیتهای بنیادی او است.
او میگوید: “در مدت یک ماه به ۱۵ تا ۲۰ زن، کاندوم و قرص ضدبارداری میدهیم. سودش این است که بین زایمانها فاصله میآید. سلامت و زندگی زنان هم بهتر میشود. اولاد داری، مالداری نیست. خانم هم جان دارد. آن قدر اولاد پشت در پشت هم نمیتواند به دنیا بیآورد. شرایط را هم ببنید.”
نیاز به قابله (ماما) و پزشک در سرتاسر افغانستان احساس میشود. نهادهای آموزشی زیادی ایجاد شده است. افغانستان شش هزار قابله دارد، به ۵ هزار دیگر هم نیاز دارد تا بتواند از میزان تکان دهنده مرگ و میر مادران و کودکان بکاهد، بیشتر از راه فاصله دادن به زمان بارداری است.
دکتر آزاده پارسا، از سال ۲۰۰۸ در ولسوالی چهارکنت سرگرم تلاش برای کاهش مرگ و میر مادران و نوزادان است.
او میگوید: “بیشتر باید ما با خانوادهها مستقیم صحبت میکنیم. بیشتر از ملاها (روحانیون) و اشخاص مذهبی استفاده کنیم چون صحبتهای آنان زیادتر مورد جامعه قبول قرار میگیرد تا در این عرصه به مردم آگهی بیشتر بدهیم. کم آوردن اولاد به اقتصاد خانواده زیاد مفید واقع میشود و همچنان خانواده سالم، جامعه سالم را به بار میآورد. طفل کم زندگی بهتر را برایشان ایجاد میکند.”
دیدگاه روحانیان افغان در سالهای اخیر یک مقدار در زمینه کنترل جمعیت تلطیف شده است.
خداداد بصیری، ملای مسجد در ولسوالی چهارکنت با اما و اگر درباره استفاده از کاندوم صحبت میکند. او میگوید: “توصیه من همین است که بر فرض اگر مرد میتواند امکانات خانواده را فراهم بکند، نمیتواند از اولاد داری جلوگیری کند. اگر در صورتی که زندگی آنها را تامین نمیکند، چون جلوگیری را اسلام قبول ندارد، باز بخاطریکه در فقر و فلاکت و مکتب شان رسیدگی نشود، بعد تعداد کم خوب است. ولی منطق اسلام قبول نمیکند که اولاد نباشد.”
سلامت خانواده اما تنها به بخش بهداشتی بستگی ندارد. رفت و آمد از یک روستا به روستای دیگر گذر از هفت خان رستم است، چه رسد رسیدن به مراکز بهداشتی.
راه چهارکنت به مزارشریف که خاکی است و دو ساعت طول میکشد، کمتر خودروی در رفت و آمد است. وسیله اصلی مردم به ویژه برای انتقال زنان باردار به مراکز بهداشتی، الاغ است. این از عوامل اصلی بالا رفتن مرگ و میر مادران باردار است.
در راه بازگشت، مردی را دیدم که خود پیاده و همسرش در برقع (چادر) سفید در حالی که فرزند کوچک را در آغوش گرفته بود، بر الاغ سوار بود. مانند این روستایی، بسیاری ظاهرا راه نجات زن و فرزندش از آفتابزدگی و پیادهروی را پیدا کردهاند؛ اما دولت میخواهد آنها درباره راه حل دیگری فکر کنند؛ تنظیم خانواده.
ارسال نقد و بررسی