تا 70% تخفیف + خرید اقساطی

جلوگیری از HIV : رفتارهای منطقی با معتادان ( قسمت اول )

جلوگیری از HIV : رفتارهای منطقی با معتادان

در این مطلب از کادولین فیلمی از سخنرانی های تد در زمینه جلوگیری از اچ آی وی برایتان آماده کرده ایم که در زمنیه رفتار های منطقی با معتادان است. در ادامه متن زیر نویس و در انتها لینک اصلی فیلم قرار داده شده است.

«ملت کارهای احمقانه می‌کنند. این دلیل شیوع HIV است.» این سرتیتری در یک روزنامهٔ بریتانیایی بود، گاردین، مدت زیادی هم نگذشته است. برایم جالب است بدانم — با بالا بردن دست — کی با این موافق است؟ خب، یک یا دو فردِ شجاع.

 این در واقع نقل قولی از یک اپیدمیولوژیست است که ۱۵ سال است که در زمینهٔ HIV فعالیت می‌کند، در چهار قاره کار کرده است، و شما دارین نظاره‌اش می‌کنید.
و من الان می‌خواهم متقاعدتان کنم که این فقط نیمه‌ای از حقیقت است. مردم HIV می‌گیرند به خاطر اینکه کارهای احمقانه می‌کنند، ولی اکثر آن‌ها به دلایل کاملاً منطقی کارهای احمقانه می‌کنند. حال، «منطق»، الگوی حکمفرما در سلامت عمومی است. و اگر عینکِ هوشمند سلامت عمومی را بزنید، می‌بینید که اگر به مردم اطلاعاتی را که لازم دارند را بدهیم، دربارهٔ اینکه چه چیزی برایشان خوب است و چه چیزی برایشان بد، اگر بهشان خدماتی را بدهید که بتوانند از آن برای عمل طبق آن اطلاعات استفاده کنند، و کمی انگیزه، مردم انتخاب‌های منطقی خواهند کرد و زندگی‌ای سالم و بلند خواهند داشت. شگفت‌انگیز است.

این کمی برای من مشکل‌دار بود چرا که روی HIV کار می‌کنم، و البته مطمئنم که همهٔ شما می‌دانید که HIV راجع به فقر و تبعیض نژادی است، و اگر در TED ۲۰۰۷ بوده‌اید، راجع به قیمت‌های قهوه است؛ در واقع، HIV راجع به سکس و مواد است. و اگر دو چیز باشند که بنی بشر را کمی نامعقول کنند، آن دو شق شدگی و منگ شدگی هستند.

خب، با اینکه چه چیزی برای یک معتاد منطقی است شروع کنیم. یاد صحبتی با یک دوست اندونزیاییم، فرانکی افتادم. ما داشتیم ناهار می‌خوردیم، و او داشت برایم دربارهٔ زمانی که به خاطر تزریق مواد در زندان در بالی بوده است می‌گفت. و تولد یکی بود، و آن‌ها بسیار مهربانانه مقداری هروئین به داخل زندان قاچاق کرده بودند. و او هم داشت سخاوتمندانه آن را با هم‌بندهایش به اشتراک می‌گذاشت. و لذا همگی صف بستند، همگیِ هروئینی‌ها در یک صف. و شخصی که تولدش بود آنچه بود را پر کرد، و پایین رفت و شروع کرد به تزریق افراد. بدین ترتیب که اولی را تزریق می‌کند، بعدش دارد سرنگش را با لباسش تمیز می‌کند، و دومی را تزریق می‌کند. فرانکی گفت، «من نفر ۲۲ توی صف هستم، و می‌تونم ببینم که سوزن داره به سمتم پایین می‌آید، و همه جا خونی است. داره ضخیم‌تر و ضخیم‌تر می‌شود. و بخش کوچکی از مغزم دارد فکر می‌کند، ‘این خیلی فجیع و واقعاً خطرناک هست،’ ولی بخش عمدهٔ مغزم دارد فکر می‌کند، ‘لطفاً تا موقعی که نوبتم شود یک کم هروئین برایم مانده باشد. تو رو خدا یک کم مانده باشد.’» و بعد اینکه این ماجرا را برایم تعریف کرد، فرانکی گفت، «می‌دانی، ای خدا، مواد واقعاً تو را احمق می‌کند.»

 و خب، نمی‌توانید مؤاخذش کنید که حرفش درست نیست، اما، در واقع، فرانکی، در آن زمان، یک معتاد به هروئین و زندانی بود. لذا انتخاب‌هایش این بود که یا سرنگ کثیف را بپذیرد و یا هپروت نرود. و اگر یک جا باشه که شما واقعاً بخواهید هپروتی شوید، وقتی است که در زندان هستید.
ولی من یک دانشمندم، و دوست ندارم از قصه اطلاعات در بیاورم، لذا بیایید به کمی داده نگاه بندازیم. ما با ۶۰۰ معتاد به مواد در سه شهر در اندونزی صحبت کریدم، و گفتیم، «می‌دانی که چه‌طوری HIV می‌گیرید؟» «آره، با به اشتراک گذاشتن سرنگ.» نزدیک به ۱۰۰ درصد. آره، با به اشتراک گذاشتن سرنگ. و، «می‌دانی از کجا می‌توانی یک سرنگ تمیز با قیمتی مناسب بگیری تا ازش جلوگیری کنی؟» «آره.» ۱۰۰ درصد. «ما هروئینی هستیم؛ می‌دانیم از کجا سرنگ تمیز بگیریم.» «پس، آیا همراهت سرنگ داری؟» ما در واقع با مردم در خیابان مصاحبه می‌کردیم، جاهایی که آن‌ها می‌گردند و مواد می‌زنند. «آیا همراهت سرنگ‌های تمیز داری؟» یکی از چهار تا، حداکثرش. پس عجیب نیست که نسبت آن‌هایی که نهایتاً در تمامی تزریق‌های هفتهٔ اخیر از سرنگ تمیز استفاده کردند فقط چیزی در حدود یک در ده است، و نُه از ده دیگر به اشتراک می‌گذارند.

پس یک عدم تطابق عظیم دارید. همه می‌داندد که اگر به اشتراک بگذارند HIV خواهند گرفت، اما با اینحال به اشتراک می‌گذارند. پس ماجرا چیست؟ آیا مثلاً مشترکی باعث بهتر هپروتی شدن یا چنین چیزی می‌شود؟ این سؤال را از یک مواد پرسیدیم و آن‌ها اینطور بودند که، «دیوانه‌ای؟ همان اندازه که نمی‌خواهی مسواکت را با حتی کسی که باهاش می‌خوابی هم به اشتراک بگذاری، بیشتر از آن نمی‌خواهی سرنگی را با کسی مشترک استفاده کنی. ققط چندش‌آور است. نه، نه. ما سرنگ‌ها را اشتراکی استفاده می‌کنیم چون نمی‌خواهیم برویم زندان.» اینطور که، در اندونزی در آن زمان، اگر همراهتان سرنگی داشتید، و پلیس‌ها محاصره می‌کردندتان، می‌توانستند به زندان بندازنتان.و این معادله را کمی تغیر می‌دهد، مگر نه. چرا که انتخابتان حالا این است که، از سرنگ خودم الان استفاده کنم، یا می‌توانم الان اشتراکی از سرنگی استفاده کنم و بیماری‌ای بگیرم که احتمالاً ده سال دیگر من را بکشد، یا از سرنگ خودم الان استفاده کنم و فردا به زندان بروم. و درحالیکه موادی‌ها می‌اندیشند که این ایدهٔ بدی است که خودشان را در معرض HIV قرار دهند، آن‌ها فکر می‌کنند که این خیلی بدتر خواهد بود که سال بعد را در زندان بگذرانند، که احتمالاً به وضعیت فرانکی ختم خواهد شد و به هر حال خودشان را در معرض HIV قرار خواهند داد. و ناگهان، این کاملاً منطقی می‌شود که سرنگ‌ها را به اشتراک بگذارند.

 خب، بیایید این را از نقطه نظر یک قانون‌گذار ببینیم. این یک مسئلهٔ بسیار ساده است. برای یکبار، انگیره‌هایتان هم‌طراز هستند. ما آنچه را که برای سلامت عمومی منطقی است داریم. شما می‌خواهید مردم سرنگ تمیز استفاده کنند، و موادی‌ها هم می‌خواهند سرنگ تمیز استفاده کنند. پس می‌توانیم مشکل را از سر راه برداریم به سادگی با در دسترس قرار دادن سرنگ‌های تمیز در همه جا و دور کردنِ ترس از دستگیری. به این ترتیب، اولین کسی که متوجه آن شد و دربارهٔ آن کاری در سطح ملی انجام داد لیبرال نازک قلب و شناخته‌شده مارگارت تاچر بود. او اولین برنامهٔ ملی تعویض سرنگ در جهان را به اجرا گذاشت و دیگر کشورها به همان روش پیروی کردند، استرالیا، هلند و چندتایی دیگر، و در همهٔ آن کشورها، می‌توانید ببینید، تا الان بیشتر از چهار درصد از تزریق‌کننده‌ها به HIV مبتلا نشده‌اند.

در جاهایی که این کار را نکردند، نیویورک برای مثال، مسکو، جاکارتا، حتی تا یکی از دو تزریقیِ مبتلا به این بیماری کشنده نیز می‌رسد. خب، مارگارت تاچر این کار را به این خاطر که علاقهٔ شدیدی به موادی‌ها داشت نکرد. او این کار را کرد چرا که یک کشور را اداره می‌کرد که یک خدمات سلامت ملی داشت. لذا، اگر او در پیشگیریِ مؤثر سرمایه‌گزاری نمی‌کرد، مجبور بود هزینهٔ درمان را بعداً پرداخت کند. و به وضوح آن بسی بیشتر است. لذا او داشت تصمیمی منطقی از نظر سیاسی می‌گرفت. لذا، اگر من عینک هوشمند سلامت عمومی ام را اینجا در بیاورم، و نگاهی بیاندازم به این داده‌ها، این شبیه بی‌عقلی است، مگر نه. ولی در این کشورها، که به نظر میاد دولت چندان مصمم به فراهم کردن خدمات بهداشتی برای شهروندانش نیست، ما مشی متفاوتی در پیش گرفتیم. بدین ترتیب که کاری که در ایالات متحده می‌کردیم مرور داده‌های بود. مرور بی‌پایان داده‌ها. خب این‌ها مرور صدها مطالعه انجام شده توسط همهٔ کله گنده‌های علم در ایالت متحده، و این‌ها مطالعاتی هستند که نشان می‌دهند برنامه‌های سرنگ مؤثر هستند، بسیار بسیاریشان. خب، آن‌هایی که نشان می‌دهند برنامه‌های سرنگ مؤثر نیستند — فکر می‌کنید این یکی از آن اسلایدهای آزاردهندهٔ جنبنده است، و من دکمهٔ کنترلم را می‌زنم و بقیهٔ آن ظاهر خواهد شد، اما نه، این اسلاید کامل است.

هیچ چیزی در سمت دیگر نیست. لذا، کاملاً غیر منطقی، ممکنه اینطور فکر کنید، بجز اینکه، یک دقیقه صبر کنید، سیاست‌مدارها هم منطقی هستند، و آن‌ها به چیزی جواب می‌دهند که فکر می‌کنند رأی‌ها می‌خواهند. پس می‌بینیم که آن رأی‌دهنده‌ها به چیزی شبیه این خیلی خوب جواب می‌دهند و نه خیلی خوب به چیزی شبیه به این. پس این خیلی منطقی می‌شود که خدمات به تزریقی‌ها را ممنوع کنیم.

مشاهده نسخه اصلی فیلم