عاشق شدن چیزی است که مانند آن وجود ندارد. نه به اندازه قدرت آن و نه به اندازه شوق و اشتیاق عظیمی که در آن است. عشق هجوم احساسات است و سبب جدایی از واقعیت و ورود به دنیای خیال می شود. عشق می تواند شکل های متختلفی داشته باشد. در هر گوشه و کناری می توان ان را یافت. گاهی بسیار پر شور است و جذب کننده و گاهی مثل باران تابستان زود به پایان می رسد.
بعضی ها در سال های ابتدایی بلوغ، با عشق خو می گیرند و برخی در مراحل بعدی زندگی و شاید هم در اواخر عمر آن را تجربه کنند. این ها همه شکل های متفاوتی از عشق است که ما را برای عشق نهایی که تغییر دهنده زندگی مان است آماده خواهد کرد.
برای رسیدن به آن عشق نهایی (عشق خالص) که همه از آن به عنوان عشق همیشگی یاد می کنند، ما مجبور هستیم سه مرحله عشق را پشت سر بگذاریم. هر کسی هم که این شانس را نداشته است که از ابتدای زندگی عشق مناسب خود را پیدا کند باید از این سه مرحله عبور نماید : اولین عشق که معمولا ما رو مجبور به انجام کار های احمقانه می کند. عشق مرحله دوم که ما رو مجبور می کند به سختی برای به دست آوردنش تلاش کنیم. و در آخرین مرحله عشقی است که برای آمدنش نیازی نیست کاری انجام دهیم. خودش می اید و وجود ما را لبریز می کند.
در این مقاله از مجله کادولین ما به بررسی مراحل سهگانه عشق میپردازیم و ویژگیها و تاثیرات هر مرحله را به طور جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم. با ما همراه باشید.
عشق اول
این همان عشقی است که می خواهیم برایش بمیریم. خیلی رمانتیک است و گاهی دراماتیک می شود. شما قطعا فکر می کنید که این همان عشقی است که برای همیشه خواهانش هستید. مهم نیست چه تعداد از اطرافیانتان با این رابطه مخالفند و چه موانعی سر راه شما قرار می دهند چرا که شما به هر شکلی شده این عشق را حفظ خواهید کرد.
حتی این رابطه باعث می شود که اصول و ارزش هایی که به آن باور داشتید بی اهمیت جلوه کند. چون شما به این عشق مطمئن هستید. البته تا زمانی که کمی بزرگ تر خواهید شد. شما آن عشقی که می خواستید یافتید و دیگر دست از آن نمی کشید. حالا نوبت نوعی از عشق است که سبب رشد شما می شود و آن دومین مرحله عشق است!
عشق دوم
از بین این سه نوع عشق این یکی بیشتر از آن دو نوع دیگر باعث رشد و درک بهتر شما از خودتان می شود. شما می فهمید که به شخصی نیاز دارید تا در کنارتان باشد و بتوانید به او اعتماد کنید و عشق تان را نثارش کنید. در مسیر سخت خیلی چیز ها یاد خواهید گرفت که اغلب با شکست عاطفی ، بی صداقتی و ناملایمات بسیاری همراه خواهد بود.
در این عشق هر دوی شما اشتباهاتی می کنید و بعد از آن همدیگر را می بخشید. این اتفاق بارها و بارها رخ می دهد و گاهی تا سال ها ادامه می یابد تا آنجایی که شما خسته می شوید و از ادامه این عشق دست خواهید کشید. دیگر مهم نیست که چقدر برای بدست آوردنش تلاش کرده بودید.
این عشق شور انگیز و همچنین دراماتیک است. برای همین است که شما همچنان منتظر پایان خوش می مانید. اما به هر حال پایانش از آنچه شما همیشه فکرش را می کردید بدتر است.
در نهایت این اتفاقات و تجربه این نوع عشق باعث قوی تر شدن شما می شود. شما را به دنیای واقعی بر می گرداند و خواهید فهمید که عشق و عاشقی همیشه با شادی و خوشحالی همراه نیست و نیز نمی توان با زور و اجبار به سوی عشق قدم برداشت.
عشق سوم
این همون عشقی است که در زمان مناسب می آید. دقیقا وقتی شما بهش نیاز دارید. انتظار شما از آن در کمترین حد ممکن است.
این نوع عشق زمانی رخ می دهد که به هیچ عنوان انتظارش را ندارید و باعث می شود کار هایی انجام دهید که هیچ وقت تمایل به انجامش را نداشته اید. شما هیچ برنامه ای برایش نداشتید و همین موضوع سبب می شود که قوی تر و پرشور تر باشد.
این عشقی است که همه چیزش کامل به نظر می رسد. در این ارتباط کامل حمایت می شوید و باعث خرسندی شماست وقتی می فهمید که همانطور که هستید دوس داشته می شوید و نیازی به حفظ ظواهر و رفتار های مودبانه و کلیشه ای نیست.
شما هیچ تصویر ذهنی یا خیال پردازی از بودن با این شخص نداشته اید. با این وجود شما خیلی خوشحالید و قصد ندارید تغییرش بدید.
شما متوجه شده اید که عشق آنگونه که تصورش رو می کردید نیست و مشکلی هم با این موضوع ندارید. دیگر رویای پایان خوش را در سر ندارید چرا که هر شبی که در کنارش هستید در آرامش و رضایت به خواب خواهید رفت.
تعدای از مردم این نیمه گمشده را خیلی زود پیدا می کنند و مراحل سه گانه عشق را تجربه نخواهند کرد. دیگران نیز هنوز برای این عشق آماده نیستند یا فرصت داشتنش را از دست می دهند تا در آینده و در شرایط مناسب آن عشق را تجربه کنند.
افرادی هم وجود دارند که نیازمند این هستند که یک نوع عشق را چندین بار تجربه کنند. زیرا امیدوارند که در هر رابطه جدید چیز متفاوت تری کشف کنند. اما دقیقا همان یک نوع عشق را تکرار می کنند و به مراحل بعدی نمی روند.
واقعا نمیشه گفت چه کسی خوش شانس ترین است. آیا بهتر این است که از همان اول عشق کامل خود را پیدا کنیم یا هر سه مرحله عشق را در زندگی مان تجربه نماییم. اما قطعا می توان گفت افرادی که هر سه کرحله عشق را تجربه کرده اند از نظر احساسی و عاطفی و درک بهتر عشق، قوی ترند.
آنها می دانند که شکست عاطفی چیست و معنای تلاش و شکست را در رابطه درک کرده اند. روابطشان سبب شده است که در زندگی و عشق، بی باک و نترس باشند.
همه چیز به انتخاب ما بر می گردد. اینکه تصمیم بگیریم به جستجو برای عشق بعدی ادامه بدهیم یا نه. این دیگر انتخاب شماست که با کدام عشق بمانید و این موضوع بستگی دارد به اینکه ممکن است دیگران چه نظری داشته باشند یا خود شما چقدر برایش زحمت کشیده اید.
تنها آدم هایی که شجاعت کافی برای رسیدن به عشق سوم را داشتند می دانند که ارزشش را دارد. و اغلب به همین شکل است که این عشق برای شما خسته کننده نیست و به شما نشان می دهد که در ارتباط با اون دو نفر دیگر چه اشتباهاتی مرتکب شده اید.
بین مراحل سه گانه عشق، این همان عشقی است که انرژی زیادی از شما نمی گیرد اما هر آنچه می خواهید به شما می دهد. همان عشقی که کاملا مناسب شماست و برای همیشه با شما خواهد ماند.
در انتها
انسان ها بر اساس تجربه های زندگی، دنیای پیرامون خود را درک می کنند. اگر کسی در گذشته اسب دیده باشد به احتمال زیاد وارد یک رابطه جدید نمی شود.
اگر از آن دسته افرادی باشید که هرگز در رابطه با کسی نبوده اید، به سرعت عاشق نخواهید شد. بعضی ها فکر می کنند ارتباط با کسی آنها را از رسیدن به اهدافشان باز می دارد. در این صورت در صورت علاقه هم پاسخ منفی خواهند داد.
شرایط خیلی سخت تر خواهد بود برای افرادی که تجربه خیانت در رابطه را دارند. دیگر به کسی به این راحتی ها اجازه ورود به حریم خود را نخواهند داد.
شما تا به حال عاشق شده اید؟ کدام مراحل عشق را تجربه کردید؟ تجربه خود ر از عشق با ما در میان بگذارید.
با سلام – عشق منهدم کننده است نابود کننده تمام وجودت لبریز آتش و خواستن می شود خواب نداری دیوانه می شوی و در دنیای خیالات غوطه ور می شوی و به جایی هم نمی رسی !!…. جالب اینجاست که طرف انگار نه انگار هیچ خیالی برایش نیست !!… تو می سوزی و می گذاری و سینه چاک می کنی و او …. سرد و بی روح و بی تفاوت لعنت به این عشق ماننده اینکه در مقابل یک تکه سنگ سرد خارا سینه بدرانی و گریه کنی
تجربه تلخی بود برای اولین و آخرین بار ولی خوشحالم که جوان بودم و اراده ام قوی بود و همه را زیر پا نهادم و در نهایت این او بود که خواهان من بود بیچاره همکارم بود زیبا بود ولی قلب سنگی داشت با همه سرد و بی روح بود در نهایت یائسه شد و چین و چروک پوست و پیری زودزس نصبش شد خاک بر سرش کنند حقش بود بله او خواهان من بود ولی دیگر دیر شده بود زیرا دلی که شکست دیگه شکسته درمان نمیشه کرد